بمونم رو نیزه ها سر ببین م؟بمون م منو بی معجر ببین حسین....

ساخت وبلاگ
تابستان م طعم مهربانی دست هایش را گرفت...+سال 98 تمام شد.سالی که گذشت پر بود از اتفاق های خوب وبد...مرگ خانوم جان،جنگ،ویروس،تنها سفر رفتنم......نبات یاغی شده،سرکش....نبات از درجا زدن های مدوام بریده اما دارد باز هم تلاش می کند....سال 98 برای بمونم رو نیزه ها سر ببین م؟بمون م منو بی معجر ببین حسین.......
ما را در سایت بمونم رو نیزه ها سر ببین م؟بمون م منو بی معجر ببین حسین.... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bnabbatc بازدید : 195 تاريخ : دوشنبه 8 ارديبهشت 1399 ساعت: 3:34

به همه چیز می خندن....به ترک دیوار هم قاه قاه می خندن...دنیایشان پر از شادی است....چشم هایشان را میندن و فکر می کنن از چشم دنیا پنهان شده اند و دنیا کاری به کارشان نداردو می گویند ما قایم شدیم بیا ما بمونم رو نیزه ها سر ببین م؟بمون م منو بی معجر ببین حسین.......
ما را در سایت بمونم رو نیزه ها سر ببین م؟بمون م منو بی معجر ببین حسین.... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bnabbatc بازدید : 193 تاريخ : دوشنبه 8 ارديبهشت 1399 ساعت: 3:34

میوه های دلت بیمار میشوند و علی برای خوب شدنشان نذر سه روز روزه را می کند....حالا وقتش رسیده که به عهده تان وفا کنید....علی برای شمعون یهودی پشم میرسید وبرای سه روز جو می گیرد.... اولین شبی است که نشس بمونم رو نیزه ها سر ببین م؟بمون م منو بی معجر ببین حسین.......
ما را در سایت بمونم رو نیزه ها سر ببین م؟بمون م منو بی معجر ببین حسین.... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bnabbatc بازدید : 222 تاريخ : دوشنبه 8 ارديبهشت 1399 ساعت: 3:34